«مریلین مونرو، سر جردن» با خردهروایتهایی جذاب و پرکشش به زندگی و تنهاییهای انسانی از جنس امروز میپردازد که شرایط زیستی متفاوت برای او رقم زده شده است. این اثر با پایانبندیای نامتعارف و جذاب، مدتها در ذهن مخاطب به زیست خود ادامه میدهد.
گلاره عباسی در «مریلین مونرو، سر جردن» به تنهاییهای یک زن افسردهی خانهدار عینیت بخشیده است. روایت عباسی در ارائهی اطلاعات به مخاطب مقتصدانه و هوشیارانه عمل میکند. ما لابهلای روایتِ مملو از تلاطمهای درونی زنی که میل داشته بازیگر سینما شود، زنی که زیبا بوده، زنی که در اجتماع فعال بوده و حال هیچکدام اینها نیست و در عوض در دو قطب شیدایی و افسردگی دستوپا میزند به خطری که سلامتی این زن را تهدید میکند پی میبریم و دلمان میخواهد برای او کاری کنیم. ما میدانیم که این زن بدحال است اما آیا اطرافیان این زن به بدحالی او واقف خواهند شد؟ باید خواند و دید.
گلاره عباسی که خود بازیگر سینماست در «مریلین مونرو، سر جردن» بهخوبی توانسته از عناصر سینمایی بهرهی روایی ببرد. او پیش از آنکه به بازیگری روی بیاورد نویسنده بوده و چندین داستان کوتاه در نشریات مختلف منتشر کرده بوده است. نسخهی اولیهی این رمان کوتاه هم حاصل تلاشهای نوشتاری او در انتهای دههی هشتاد شمسی است و در دههی نود بارها بازنویسی شده است.