رضا جولایی، داستان نویس جریان سازی که با آثاری مانند سوء قصد به ذات همایونی و شکوفه های عناب یکی از مهم ترین داستان نویسان معاصر ایران است، در رمان ماه غمگین، ماه سرخ بار دیگر قدرتش را در روایت خلاقانه ی یک واقعه ی تاریخی به رخ کشیده است. رمان روایتی است از پنج روز آخر زندگی میرزاده عشقی در تیرماه 1303. شاعر ناآرام و منتقدی که ترور تراژیکش یکی از نمادهای کشتن ذهن های آزادی خواه است در تاریخ معاصر. جولایی شخصیت های تاریخی را با استفاده از تخیل شگفتش تبدیل کرده به قهرمان های داستانی از شخصیت هایی چون ملک الشعرای بهار و قمرالملوک وزیری تا آدم هایی که در غبار تاریخ گم شده اند و جولایی آن ها را ساخته است. داستان با خواب شومی آغاز می شود که شاعر آزادی خواه دیده. خوابی که همه ی وجودش را آشفته کرده و می خواهد بار سفر ببندد تا این شر از سرش بگذرد. در این میان، شخصیت های گوناگون قصه های خود را می گویند در راستای قصه ی عشقی جوان. تصویر تهرانی را می بینیم که سرگردان آخرین روزهای حکومت قجرهاست و قدرت گرفتن «سردار سپه»ای که نمی خواهد عشقی زنده بماند. رمان قصه ی رنج فکر است در تاریخی که بسیاری اوقات نخبگان خود را از بین برده است و ترس شاعر از گلوله ای که نمی داند از کجا بر تنش خواهد نشست. و دیالوگ مشهور رمان: عشقی در حال مرگ به بهار می گوید «می دانم که می میرم، رسوایشان کن. به همه بگو چه کسانی مرا کشتند...»