زخم زار روایت همهی آدمهاست در گشتن و گشتن و گشتن. از یک جمع دوستانهی پنجنفره تنها یکی نمیتواند در صعودی زمستانی حاضر شود. او روز بعد مجبور میشود به جستوجوی دوستانی برود که روی یال کلاغرو اسیر بهمن شدهاند. آنچه بر او میگذرد و گذشتهای که بر این جمع گذشته است، روایتیست بیوقفه که خواننده را اسیر تودرتوییهای رازآمیزش میکند. «زخم زار» روایت همهی آدمهاست در حدیث نامکرر گشتن و گشتن و گشتن…