«خاطرات خانهی ابری» قصهی سرگشتگی انسانهاست؛ قصهای که نویسنده آن را در لفافی از حکایتهای تلخ و شیرین با زبانی شیوا بیان میکند، به نحوی که خواننده کتاب با خواندن چند سطر نخست، تا انتها چون سفری در زمان با قهرمان کتاب همراه میشود.
«گنجی پنهان که چند نسل دنبال یافتنش هستند، پیرمردی که پس از راه افتادن قادر به بازایستادن نیست، دختری که بهناگاه گم میشود، جنونی که چون نفرین گریبان خانواده را میگیرد...؛ همهی اینها رازهایی هستند که سامان با بازگشت ناخواسته به سرزمین نیاکانش و سفر به دنیای زندگان و مردگان مجبور به کشف آنهاست.»
از این نویسنده پیش از این نیز دو رمان پرفروش ایراندخت و پروانه ای روی شانه منتشر شده است که علاوه بر چاپهای متعدد، نظر منتقدان را نیز جلب کرده و برندهی جوایز ادبی شده است. وجود عنصر قصه و اهمیت به شیوایی زبان از ویژگیهای داستانهای ناصح است؛ عناصری که در رمان سوم او نیز دیده میشود.