هوپ اندرسونِ سی و شش ساله شش سال است که با نامزدش جاش، یک جراح ارتوپد، آشنا شده است و در تمام این سالها تلاش کرده تا شرایط ازدواجشان مهیا شود، اما هر بار مشکلی به وجود آمده است. هوپ به تازگی میفهمد که پدرش به بیماری ALS مبتلا است. او تصمیم میگیرد که یک هفته به کلبه خانوادگیشان در منطقه ساحلی سانست بیچ در کالیفرنیای شمالی برود تا هم آنجا را برای فروش آماده کند و هم برای آینده مشترکش با جاش تصمیماتی بگیرد.