دیوانگی هم مثل وارونگی امری کاملاً نسبی است. به احتمال قریب به یقین بین من و آن بالاییها یکیمان دیوانه است. منطق حکم میکند دیوانهها در اقلیت باشند و اگر اینطور باشد، این پایین دارالمجانین است و من تنها دیوانهاش هستم اما چطور میتوان مطمئن شد؟ به نظر میرسد حافظهام را از دست دادهام، هیچ خاطرهٔ دوردستی در ذهنم ندارم. هر چه هست، همینجاست، همین تاریکی و نموری و غیر از این عدم. دیوانهها از نیستی متولد میشوند. دنیای پیش از جنون منطقش، قوانینش و هوایش برای نفس کشیدن فرق میکند و اینطور است که هر دیوانهای لااقل دو بار میمیرد.