ماه نشین ماهرو، به ماه ! به مهتاب !خیره کن این خوفناک مردمِ مرداب
ماه شقایق گلو، سرود به گیسوهمهمه افشان زآبشار ز بی تاب
تا که بباید زلال ، آب ، کبوترتا که نماید نگار پیکر، سیمابهم بشکوفد ز شعر شورش شیرینهم بخروشد سروش از لب مضراب