رسول یونان سیر و ریتم منطقیای را در شعر میپیماید. او اهل شو دادن نیست و همانطور که زندگی میکند مینویسد و شعار نمیدهد و از اینکه در کنار مردم هست خوشحال است. رسول یونان نویسنده کتاب دیر کردی ما شام را خوردیم در مصاحبهای درباره فرشتهی الهام بخشش این چنین مینویسد : « دنیا به خاطر نظر هیچکس متوقف نمیشود. دنیا جلو میرود و ما هم همراه آن میرویم. البته آدمهای بسیاری هستند که در ایستگاههای متروک جا ماندهاند. من خوابهایم را مینویسم اما نه خوابهایی که دیدهام بلکه خوابهایی که قرار است آنها را ببینم. فرشته الهام بخش هیچگاه به خانه ما نیامدهاست. اگر میآمد حتما چیزهایی واجب تر از شعر برایمان میآورد. »
برشی از کتاب «دیر کردی ما شام را خوردیم»
«تصمیم گرفتهبود با کسی کاری نداشته باشد تا کسی هم مزاحم او نشود. تن به گفت وگو نمیداد. در دنیای خودش زندگی میکرد. با این همه، آدمهای فضول دست بردار نبودند. گاه و بی گاه متلک بارش میکردند که زبانش را گربهها خورده اند. ما میدانستیم یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را میدهد، اما کی؟ این را نمیدانستم. آدمهایی که سکوت میکنند یک روز فریاد میکشند، از جلد خود بیرون میآیند و کس دیگری میشوند، کسی وحشتناک و غمگین، و آنوقت دیگر کنترلشان از دست خارج میشود. نباید سربه سرشان گذاشت.»