در حضور دیگران می گویم تو محبوب من نیستی و در ژرفای وجودم می دانم چه دروغی گفته ام می گویم میان ما چیزی نبوده است تنها برای این که از دردسر به دور باشیم شایعات عشق را، با آن شیرینی، تکذیب می کنم و تاریخ زیبای خود را ویران می کنم. احمقانه، اعلام بی گناهی می کنم نیازم را می کشم، بدل به کاهنی می شوم عطر خود را می کشم و از بهشت چشمان تو می گریزم نقش دلقکی را بازی می کنم، عشق من و در این بازی شکست می خورم و باز می گردم زیرا که شب نمی تواند، حتی اگر بخواهد، ستارگانش را پنهان کند، و دریا نمی تواند، حتی اگر بخواهد، کشتی هایش را.