رمان «بازیِ فرشته» قسمت دوم از چهارگانهی «گورستان کتابهای فراموششده» است و درواقع جلد دوم کتاب بسیار پرطرفدار «سایهی باد»، اثر کارلوس روییث ثافون.
خلاصه داستان
«بازی فرشته» به بارسلونِ دههی ۱۹۲۰ رفته است، در دلِ عمارتی رهاشده. و مردی جوان از راه نوشتنِ داستانهای دلهرهآور روزگار میگذراند. او به جهان کتابها پناه آورده تا انسانها گذشتهی دردناکشان را به فراموشی بسپارند. اما ظهور ناشری ناشناس، یافتن کتابی مرموز در دل هزارتوی گورستان، سایهی عشقی آتشین، سر باز کردن پیشینهی عمارتی که در آن بهسر میبرد و پیوند خوردن همهی اینها به یکدیگر، نویسنده را به گرداب ماجرایی نفسگیر میکشاند تا روایتی دیگر از رازهای شهر بارسلون و اسراری ناگفته از رُمان «سایهی باد» را بازگو کند…
ثافون بار دیگر خواننده را به فضایی جادویی و گوتیک هدایت میکند تا داستانی سرشار از دسیسه، عشق و تراژدی را در هزارتویی که گاه به تاریخ، اسطوره و روانشناسی راه میبرد روایت کند.
علاوه بر مارکز، اکو و بورخس که در رمان «سایهی باد» با یکدیگر تلاقی میکردند در «بازیِ فرشته» باید ضلع چهارمی به آنها افزود: چارلز دیکنز.
انتظار همگانی برای انتشار کتابی غریب
«بازی فرشته» سال ۲۰۰۸ یعنی هفت سال بعد از «سایهی باد» منتشر شد. این اثر موفقیتِ بزرگتری برای نویسنده به ارمغان آورد. اینبار رونمایی با حضور دوربینهای خبری، پوشش تلویزیونی و حضور برجستگانی از جهان ادبیات همراه بود. مردمان بسیاری در سراسر جهان همچون جمعیت کتابخوان شهر بارسلون چشمانتظار ورود آن به کتابفروشیها بودند.
در نخستین هفتهی انتشار کتاب، فقط بیش از دویستوپنجاههزار نسخه در ایالت کاتالونیای اسپانیا به فروش رسید و بلافاصله ترجمهی آن به زبانهای دیگر آغاز شد. دو جلد دیگر این چهارگانه با نامهای «زندانی آسمان» و «هزارتوی ارواح» بهترتیب در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۷ منتشر شدند که همچنان در لیست پرفروشترین کتابها در اروپا و آمریکا قرار دارند و در نشریاتی همچون گاردیَنِ لندن، نیویورکتایمز و واشنگتنپست، مقالات زیادی دربارهی آنها نوشته شده است.
نیازی به پول هنگفت تهیهکنندگان سینما ندارم
با وجود پیشنهادهای ارزشمند و فوقالعاده از سوی دستاندرکاران سینمای هالیوود، کارلوس روئیث ثافون در زمان حیاتش به ساخته شدن نسخهی سینمایی بر اساس مجموعهی چهارگانهی «گورستان کتابهای فراموششده» تن نداده است. او همواره در مصاحبههایش عنوان میکند که نیازی به پول هنگفت تهیهکنندگان سینما ندارد. از نگاه او نسخهی سینمایی هرگز نمیتواند ظرافتهای داستان نگاشتهشده بر صفحات کاغذ را در خود داشته باشد. بهتصویر درآمدن کتاب میتواند حتی در حکم خیانت به آن و یا حتی منجر به نابودی اثر شود. آنچنانکه دربارهی بسیاری از آثار ادبی برجستهی تاریخ ادبیات چنین چیزی رخ داده است.
ثافون استاد تمامعیار خلق شوروشعفهای رُمانتیک در دل فضاهای گوتیک، مرموز و دلهرهآور است. این کار را با شخصیتهای داستانی فراوانی که هریک قصهای جالبتوجه، حقیقی و باورپذیر برای بازگو کردن دارند. در داستانهای او اگرچه بازهی زمانی وقوع ماجرا برای خواننده کاملاً مشخص است، با گذشت فقط چند صفحه از ابتدای داستان، خواننده آنچنان از دروازههای زمان عبور میکند که دیگر نمیتواند مرز میان قرنها و واقعیت و خیال را از یکدیگر باز تشخیص دهد.
دربارهی نویسنده:
کارلوس روییث ثافون نویسندهی اسپانیایی، متولد بارسلون. اولین رمانش را در چهاردهسالگی نوشت و از نوزدهسالگی به یک نویسندهی حرفهای بدل شد. سال ۱۹۹۳ با رمان «شاهزادهی مه» برندهی جایزهی «ادبه» شد. این رمان جلد اول از سهگانهی «مه» بود که ثافون را به نویسندهای جهانی تبدیل کرد. آثار او به بیش از پنجاه زبان ترجمه شدهاند و جوایز متعددی را برایش به ارمغان آوردهاند.
او علاوه بر جلب نظر منتقدان ادبیات، یکی از پرخوانندهترین نویسندههای اسپانیولیزبان است که تقریباً همهی آثارش با تیراژی بالغ بر بیست میلیون نسخه در جهان به فروش رفتهاند. کارلوس روئیث ثافون فیلمنامه هم مینوشت. کارلوس روییث ثافون، ۳۰ خردادماه امسال بهعلت ابتلا به بیماری سرطان در اسپانیا در گذشت.
برشی از رمان:
«هرگز غرور و ایمان درونی یک نویسنده به خودش رو دستکم نگیر، بهخصوص وقتی دربارهی نویسندهای در سطح متوسط صحبت میکنی.»
از دیگر آثار کارلوس روئیث ثافون که توسط نشر نیماژ منتشر شده است میتوان به «سایهی باد» و «مارینا» اشاره کرد.