نشستهای و از درس ریاضی حسابی خسته و کلافهای. میخواهی هر چه زودتر این مزخرفات روی تخته پاک شود تا بروی خانه و بخوابی روی تخت و کتاب بخوانی. ولی کلاس ریاضی جور دیگری تمام میشود. تمام شدن مدرسه شروعِ سفری است برای پارسا. سفری پرهیجان در سرزمینی که دور نیست اما ناشناخته است. اژدهایی از قرون پیشین که با دروغ و نیرنگ آدمیان تغذیه میشود، از دماوند برمیخیزند تا دنیای آدمها را یکباره نابود کند. و پسری که کسی انتظارش را ندارد قهرمان این داستان میشود و به جنگ اژدها میرود.
معصومه میرابوطالبی، در این رمان با پارسا به سفری میرود که از تهران آغاز میشود و ایران را زیر پا میگذارد و پایان داستان در دماوند است.