کتابخوان معمولی نه منتقد است و نه کارشناس؛ کتابخواندن برای او لذتی است برآمده از دل. آن طور که ویرجینیا وولف میگوید، «کتابخوان معمولی برای لذتِ خود میخواند نه برای کسب معرفت یا تصحیح نظرات دیگران». زندگی کتابخوان معمولی با کتابها آمیخته است و مهمترین لحظاتش را با کتابهایش به خاطر میآورد. آنه فدیمن هم خود را نه منتقد کتاب و سرویراستار نامدار آمریکایی، که یک کتابخوان معمولی میداند. او در این کتاب 18 روایت از تجربههایش از زندگی با کتاب را تحریر کرده است. فدیمن از طبقۀ عجیب کتابخانهها میگوید که نشان از درونیترین لایههای صاحبانش دارد. از دستور زبان چنان دلنشین سخن میگوید که فراموش میکنی این همان ملالانگیزترین بخش زبان است. او حتی زمان رسمیت ازدواجش با همسرش را زمان «وصلت» کتابهایشان میداند: «کتابهای من و او کتابهای ما شده بودند، حالا دیگر واقعاً متاهل شده بودیم». فدیمن گاهی از لذت خواندن آثار کلاسیک میگوید و گاهی از ولع عقدهوارش به خواندن کاتالوگهای تبلیغاتی. نثر صمیمی، پراحساس و طنزآمیز او ما را به یاد بهترین لحظاتمان با کتابها میاندازد، حتی اگر چندان اهل فضل و ادب نباشیم، درست مثل کتابخوان معمولی.