رمان معمائی ـ ماجرایی «اسرار عمارت تابان» مخاطبش را به سفری رازآلود میبرد. سفری که در آن، باز شدن هر گره گرهی جدید بهدنبال دارد؛ و هیچکس و هیچچیز آنچه مینماید نیست.
رمان «اسرار عمارت تابان» از آن دسته رمانهایی است که خواننده قرار نیست برای خواندن آن متحمل رنج شود. یعنی بهقصد لذت بردن خواننده از یک رمان نوشته شده است. شاید این موضوع پیش پا افتاده بهنظر برسد اما بسیار اهمیت دارد. در عینحال بهشعور خواننده هم احترام میگذارد و سعی میکند لذتی که با خواندن سطور قرار است ببرد، لذتی سطحی نباشد.
داستان پرکشش و در عین حال مملو از ظرافتهای تصویری و تدوینی است. در عین سرشار بودن قصه از مفاهیم روانشناختی و شخصیتشناختی، قصه کاملا سینمایی و سکانسبهسکانس پیش میرود و در هر سکانس زاویهی دید روایت مدام تغییر میکند و نهایتا میتوان گفت روایت رمان پیش از انکه فیلمنامهاش نوشتهشود، بهطور کامل و جزءبهجزء دکوپاژ شده است.
خلاصه داستان:
خانم دکتر تابان رودکی؛ باستانشناسی جدی و خوشنام است. او بهدعوت استاد قدیمش، دکتر نادران و در کنار محقق جوانی بهنام آیدین، عازم کاوشی محرمانه در قلعهی بلقیس در خراسان شمالی میشود. این تیم کوچک در عمارتی اربابی و خلوت، به نگهبانی پیرمردی لال و مرموز، اقامت میکند.
با رخدادن حوادثی عجیب و خطرناک، پای قاچاقچیان و پلیس هم به این کاوش باز میشود. ناگهان تابان خود را در دل ماجرایی میبیند که یک سرش به قرن هفتم و شب حملهی مغول به این منطقه میرسد و یک سرش به ماجرایی خانورعیتی در نیم قرن پیش. عشقْ نقطهی اتصال تمام این ماجراهاست، و پایان غیرقابل انتظار.
برشهای از این رمان:
وقتی چیزی رو که نداری با تمام وجود میخوای، ساعتها و روزها نقشهی بهدست آوردنش رو میکشی. به دهها راه مختلف و گاهی متضاد فکر میکنی که چطوری بهش برسی. بعد، اون لحظه که بهدستش میآری و به خودت میگی «بالاخره شد!»
اون لحظه یکهو تمام گذشته صفر میشه: هم ناراحتیها و سختیها، هم اشتیاقها و نقشهها. حتی یک جورهایی میترسی، چون تازه آتیشت فروکش میکنه و یادت میآد واسه رسیدن به این نقطه چه کارهایی که نکردی…
شاید واسه همینه که آدمهای عادی و بدون رؤیا فکر میکنن ما غیرمعمولیها که رؤیاهای بزرگ داریم، آدمهای سنگدلی هم هستیم. ولی نمیدونن سنگدلی و بیرحمی ما بهخاطر اینه که قبلترش آدمهای جاهطلب دیگهای بودن که پا روی ما گذاشتن و بهخاطر زندهکردن رؤیاهای خودشون به ما ظلم کردن.
«اسرار عمارت تابان» در مدتزمانی کمتر از ۱۰ روز به چاپ دوم رسید.